در این سکوت بیرحم، حرفی بزن خدا را
شعری بخوان که ذوقی بخشد حضور ما را
بر سقف زندگانی خاموش مانده چندیست
روشن کن از سرودی قندیل واژهها را
تاریکی درونها، همراه سیل خونها
لحظه به لحظه سازد تاریکتر فضا را
دیوانگی این دیو، دیوارها برآورد
تا آشنا نبیند دیدار آشنا را
چون صاعقه برافروز کبریتِ آرزویی
تا صبحدم ببینی یک لحظه پیش پا را
نظرات شما عزیزان:
اثر: محمدرضا شفیعی کدکنی